سپیدار (یعنی نویسنده این وبلاگ) هر وقت میخواهد با سین حرف بزند، سین به شکل شگفتانگیزی از حرف زدن فرار میکند. سین شب ها تا یک شب آنلاین است اما با سپیدار حرف نمیزند. سین میگوید: رابطه ام با تو (سپیدار) فقط یک دوستی ساده است که شاید به ازدواج برسد و شاید هم نرسد! سین از گفتن اینکه به سپیدار حسی دارد خودداری میکند. سپیدار هم همهی این پازل ها را در کنار هم قرار میدهد و حس میکند همان بازیکن نیمکت نشین است که مربی به توانایی اش ایمان کامل ندارد!!!!
سپیدار امشب تا خود صبح بیدار است و به این می اندیشد که واقعا تقصیر چه کسی است؟ سپیدار یا سین؟ سپیدار به خود سخت میگیرد و خود را به سختی میبخشد اگر بداند که تقصیر سپیدار بوده است و این قصور دل دختری را رنجانده است.
نمی دونی چه فکرهایی به سرم زده!!!!...
ما را در سایت نمی دونی چه فکرهایی به سرم زده!!!! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : homesicknessdaysfromstockholm بازدید : 63 تاريخ : سه شنبه 7 اسفند 1397 ساعت: 2:22