غیبت های مان طولانی تر میشود!

ساخت وبلاگ

اوضاع فعلا یک کمی بر وفق مراد شده. آپارتمان هر چند کوچکی رو خریدم، یک کار ثابت دارم، و حالا توی یه دوره آموزشی فشرده هفت ماهه برای کد نویسی ثبت نام کردم. اینکه هم کار میکنم، هم سعی میکنم زبان یاد بگیرم و هم دوره آموزشی فشرده برداشتم از اون کارهایی هست که فقط از سپیداری چون من برمیاد! احتمالا اون وسط مسط هاش هفتاد و دو بار به خودم فحش میدم و هیچ کدوم از کارها رو هم به صورت کامل انجام نمیدم ولی خب نصفه و نیمه انجام شون میدم. احتمالا تا پایان دوره آموزشی و بعدش هم پیدا کردن کار مناسب فاصله ی نوشتن هام حتی بیشتر هم میشه! 

فاصله ی خونه تا محل کارم رو خیلی دوست دارم. بیست و پنج دقیقه بعد از اینکه پام رو از در خونه بیرون بذارم، توی دفتر خودم نشستم! توی استکهلم این خودش یه جور لاکچری بازی محسوب میشه! منطقه ای که خونه (من به آپارتمان میگم خونه!!!) رو توش خریدم، از اون منطقه هایی هست که احتمالا ده سال دیگه یه منطقه مهاجر نشین کامل محسوب میشه ولی خب برنامه من اینه که چهار یا پنج سال دیگه یه خونه بزرگتر توی یه منطقه سوئدی تر بخرم. چقدر حالم خوب میشه وقتی برای خرید موادغذایی لازم نیست پونزده دقیقه با مترو برم و پونزده دقیقه رو برگردم. طبقه ی سوم ساختمان هستم و دید خوبی نسبت به بیرون دارم. کنار خونه ام یه بولوار هست که یک شنبه ها توی قسمت پیاده رو این بولوار حدودا پنج کیلومتر رو میدوم. درخت های سبز چقدر حالم رو خوب میکنن. در مجموع، از همه چیز خونه راضی ام! یک عدد همخونه برای خودم آوردم تا قسمتی از وام بانک رو از کرایه ای که از همخونه ام میگیرم، پرداخت کنم. 

آدم نسبتا مرموزیه :دی کارت بانکی اش از این کارت های بانکی هست که مهاجرهایی که هنوز اجازه اقامت دریافت نکردند، از این کارت بانکی ها دارن ولی خودش میگه اقامت دارم. میگه نامزدش چند تا ساختمان اونورتر از خونه ما آپارتمان داره ولی وقتی نامزدش زنگ میزنه، میگه بیا مرکز شهر ببینمت! خب اگه چند تا ساختمون اونورتر هستن، چرا با هم نمیرن مرکز شهر؟ 

ولی خوبی اش اینه که شب ها ساعت دو شب خونه میاد. اون موقع من خوابم. صبح ها هم من ساعت هفت و نیم از خونه بیرون میرم که اون خوابه! کلا کاری به کار همدیگه نداریم. من مزاحم اون نیستم و اونم مزاحم من نیست. فقط روزهای یک شنبه رو به صورت مشترک تعطیل هستیم و دیگه کلا همدیگه رو نمی بینیم. 

این دوره کد نویسی هم از اون دوره های کد نویسی نیست که شما فکر می کنید :دی این از اوناست که دیگران کد رو مینویسن، ما آزمایش میکنیم که کدها درست باشه. یه درجه پایین تر از خود کد نویس هست ولی خب حقوق نسبتا خوبی میدن (اگه کار پیدا کنم). 

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۹ ساعت 23:8 توسط اسکروچ  | 
نمی دونی چه فکرهایی به سرم زده!!!!...
ما را در سایت نمی دونی چه فکرهایی به سرم زده!!!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : homesicknessdaysfromstockholm بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 1:06