سومین منفی

سومین منفی هم برای داداش ارسال شد. اولین نفری که باهاش تماس گرفته من بودم. صداش پر از غم بود. هیچ غلطی نمیتونم بکنم غیر از اینکه بگم نگران نباش. مگه میشه توی این شرایط نگرانی نباشی؟ خودم هم میدونم دارم زِر مفت میزنم ولی کار دیگه ای ازم برنمیاد

 

در هم شکستم. 

 

یه کوتاه نیستم. شاید چند ماهی ننویسم تا وقتی که حالم بهتر بشه. ممنون از همه‌ی کسانی که در چند ماه اخیر از طریق این وبلاگ باهاشون آشنا شدم. 

نمی دونی چه فکرهایی به سرم زده!!!!...