تحلیل نقاط ضعف و قوت!

نمی دونم چطوری من و نسیم این اشتباه رو انجام دادیم! یعنی منظورم اینه که هر دوتامون جز دانشجوهای برتر دانشکده خودمون بودیم و اتفاقا یه پروژه مشترک هم در زمینه تحلیل نقاط ضعف و قوت انجام دادیم و استاد هم کلی تعریف و تمجید کرد. 

تحلیل نقاط ضعف، قوت، فرصت ها و خطرات یه ابزاره که در بخش های مختلف ازش استفاده میکنن. مثلا میگن: اگر ما بخوایم در زمینه تولید و فروش پیراهن مردانه در بازار سوئد فعالیت کنیم، چه نقاط قوت و ضعفی داریم؟ چه فرصت ها و چه خطراتی وجود داره. مثلا میگی: نقاط قوت مون اینه که قبلا توی کشور خودمون در این زمینه کار کردیم بنابراین تجربه رو داریم، افرادی رو میشناسیم که در زمینه تولید کار کردند و بنابراین میتونیم تولید رو در کشور خودمون انجام بدیم تا ارزون تر در بیاد. نقاط ضعف مون اینه که بازار سوئد رو نمی شناسیم. خطر اینه که رقبای سوئدی فوق العاده ثروتمندتر و با تجربه تر هستند. فرصت اینه که بیشتر سوئدی ها به دنبال اجناس ارزون هستند و اگر ما تولید ارزون داشته باشیم، می تونیم جنس مون رو تولید کنیم و با شرکت های سوئدی با تجربه و ثروتمند رقابت کنیم 

ولی تحلیل نقاط ضعف و قوت من و نسیم از سرنوشت رابطه مون اشتباه بود. ما فکر میکردیم اینکه عاشق همدیگه هستیم نقطه قوت محسوب میشه، فکر میکردیم اینکه پدرِ نسیم یک انسان فرهنگی و فرهیخته بود یک نقطه قوت محسوب میشه. فکر میکردیم نقطه ضعفی نداریم چون واقعا همدیگه رو دوست داریم. فکر میکردیم تنها خطری که وجود داره اینه که مادرش مخالفت کنه و بگه نسیم از بچگی به اسم پسرخاله اش بوده و خواهد بود. فکر میکردیم با توجه به اینکه پدرش به خواست های نسیم نه نمیگه و با توجه به اینکه پدرش انسان فرهیخته و فرهنگی هست، ما به راحتی میتونیم خطری که از سمت مادرِ نسیم بود رو مدیریت کنیم و از عهده اش بر بیایم ولی ما یک خطر بزرگ تر رو ندیده بودیم. اینکه پدرِ نسیم در جامعه سنتیِ افغانستان زندگی میکرد و هر چقدر هم که فرهنگی و فرهیخته باشه، در مقابل یک جامعه کم میاره. 

از من و نسیم بعید بود که خطر به این بزرگی رو نبینیم. توی دنیای تجارت وقتی تحلیل نقاط ضعف و قوت رو اشتباه انجام میدی، تاوانش رو با پول میدی. توی دنیای رابطه وقتی تحلیل نقاط ضعف و قوت رو اشتباه انجام میدی، تاوانش رو با دلت میدی. 

تاوان سنگین و ابدی 

نمی دونی چه فکرهایی به سرم زده!!!!...